فوتبال | |||
بسم الله الرحمن الرحیم اللَّهُ لَا إِلَ?هَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ ? لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ ? لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ ? مَن ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِندَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ ? یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ ? وَلَا یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ ? وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ ? وَلَا یَئُودُهُ حِفْظُهُمَا ? وَهُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ * لَا إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ ? قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ ? فَمَن یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِن بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَی? لَا انفِصَامَ لَهَا ? وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ * اللَّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَی النُّورِ ? وَالَّذِینَ کَفَرُوا أَوْلِیَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَی الظُّلُمَاتِ ? أُولَ?ئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ ? هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ * هیچ معبودی نیست جز خداوند یگانه زنده، که قائم به ذات خویش است، و موجودات دیگر، قائم به او هستند؛ هیچگاه خواب سبک و سنگینی او را فرانمیگیرد؛ (و لحظهای از تدبیر جهان هستی، غافل نمیماند؛) آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، از آن اوست؛ کیست که در نزد او، جز به فرمان او شفاعت کند؟! (بنابراین، شفاعت شفاعتکنندگان، برای آنها که شایسته شفاعتند، از مالکیت مطلقه او نمیکاهد.) آنچه را در پیش روی آنها [= بندگان] و پشت سرشان است میداند؛ (و گذشته و آینده، در پیشگاه علم او، یکسان است.) و کسی از علم او آگاه نمیگردد؛ جز به مقداری که او بخواهد. (اوست که به همه چیز آگاه است؛ و علم و دانش محدود دیگران، پرتوی از علم بیپایان و نامحدود اوست.) تخت (حکومت) او، آسمانها و زمین را دربرگرفته؛ و نگاهداری آن دو [= آسمان و زمین]، او را خسته نمیکند. بلندی مقام و عظمت، مخصوص اوست (255) در قبول دین، اکراهی نیست. (زیرا) راه درست از راه انحرافی، روشن شده است. بنابر این، کسی که به طاغوت [= بت و شیطان، و هر موجود طغیانگر] کافر شود و به خدا ایمان آورد، به دستگیره محکمی چنگ زده است، که گسستن برای آن نیست. و خداوند، شنوا و داناست (256) خداوند، ولی و سرپرست کسانی است که ایمان آوردهاند؛ آنها را از ظلمتها، به سوی نور بیرون میبرد. (اما) کسانی که کافر شدند، اولیای آنها طاغوتها هستند؛ که آنها را از نور، به سوی ظلمتها بیرون میبرند؛ آنها اهل آتشند و همیشه در آن خواهند ماند (257) راست گفت خداوند بلند مرتبه بزرگ [ چهارشنبه 89/9/3 ] [ 6:2 عصر ] [ علیرضا جهانبخشی ]
وقتی در کتاب ( تاریخ سیاسی ؛ اجتماعی ؛ بختیاری تالیف پروفسور جن . راف. گارثویت با استفاده از اسناد منتشر نشده وزارت خارجه انگلیس ترجمه و حواشی مهراب امیری ) به زبان خود انگلیسی ها این مطالب نوشته شده و می خوانیم چگونه باور کنیم که سردار اسعد به نقل از سایت ازاد مردان بختیاری و بقلم رهگذر دانشگاه ازاد ایذه علیزاده گل سفیدی که برای معروفیت خود سردار اسعد را خائن دانسته و با انتشار کتابی این ازادی خواه معروف و وطن دوست را خائن معرفی می کند با مطالعه این کتاب متوجه می شویم که قضاوت بر مبانی خیانت متوجه چه کسی خواهد بود . و اما در این کتاب این مطالب نوشته شده است : پریس کنسول انگلیس در اصفهان من ( پریس ) یکی دوبار با اسفندیار خان و حاج علی قلی خان مذاکرات حضوری داشته ایم و در اولین ملاقات بحث به احداث جاده اصفهان – شوش کشیده شد ان دو اشتیاق و علاقه خود را به انجام این پروژه اعلام داشتند و گفتند هرچه در قوه دارند برای ایجادتسهیلات بکار خواهند گرفت انها به خوبی می دانند که با احداث این جاده و از نظر رفاه عمومی اینده درخشانی در انتظارار ایل بختیاری است و توجه دارند که این اقدام باعث خواهد شد که طوایف به تدریج به بیابانگردی و یک شیوه مدرن امروزی تبدیل خواهد شد ( برگرفته از کتاب پروفسور جن . راف. گارثویت سفیر انگلیس در ایران صفحه 175 ترجمه مرحوم مهراب امیری ) بدین جهت می توان گفت که اظهارات فوق طرز فکر و تفکر و عقاید انان است ( همان کتاب صفحه 176 ) در این قرار داد لینچ ؛ حاج علیقلی خان و چالرز هاردینگ که از لندن دستورات را گرفته و به امضاء رسید در خلال مذاکرات ( علی قلی خان ) از این بیم داشت که مبادا با انعقاد قرار داد موجباتی فراهم شود تا حکومت ایران با بریتانیا و برادران لینچ هر کدام به نحوی در قلمرو بختیاری نفوذ پیدا کنند ( همان کتاب صفحه 183 ) حاج علیقلی خان تنها کسی بود که از پی امد این قرار داد ( زیاده طلبی انگلیسی ها )مطلع بود و همیشه در برابر پریس کنسول انگلیس در اصفهان مقاوم بود و در بعضی موارد موجبات آزردگی وی را فراهم می کرد و همچنین با اتخاذ یک سیاست مستقل در رابطه با تهران وسفارت انگلیس و بازرگانان انگلیسی از خود سرسختی زاید الوصفی از خود نشان می داد همان کتاب صفحه 192 ) شیخ خزئل مورد حمایت بریتانیا ( در سال 1903 تا 1907) خرئل مورد حمایت بریتانیا قرار می گرفت چنین دلگرمی ها در اطمینان خاطر خوانین بختیاری داده نمی شد و حتی در بعضی موارد مورد عتاب و خطاب ومقاومت بریتانیا قرار می گرفتند( بلحاظ عدم همراهی دولت انگلیس توسط سردار اسعد ) (همان کتاب صفحه 192 ) توضیح : جاده لینچ جاده ای بود که از بندر محمره (خرمشهر) و شوش و بخشی از شهرهای خوزستان تا اصفهان و احداث پلی به هزینه گزاف در منطقه شالو بختیاری با هزینه این دو تاجر انگلیسی کشده شود و کالاهای انگلیس در این مناطق دادو ستد شود ( بر فرض از نقد هر نوع قضاوتی نفس عمل سردار اسعد توسعه در بختیاری بود این اقدام بر خلاف تفکر ظلم و ستم و عقب نگه داشتن ایل بختیاری برای حکومت بر انهاست اگر قصد سردار اسعد حکومت بر مبنای ظلم است پس چرا احداث جاده و توسعه و و شیوه زندگی مدرن در تفکر سردار اسعد به چشم می خورد و اذعان سفیر انگلیس بر این موضوع ایا به شخصیت این مرد بزرگ پی نمی بریم ) [ چهارشنبه 89/9/3 ] [ 6:2 عصر ] [ علیرضا جهانبخشی ]
نحوه اسلام آوردن عمر بن خطاب در منابع اهل تسنن چگونه آمده است ؟
[ چهارشنبه 89/9/3 ] [ 6:2 عصر ] [ علیرضا جهانبخشی ]
بسم الله الرحمن الرحیم الهم صل علی سیدنا و نبی نا محمد وال مختلف الملوان و تعاقب العصران و کره الجدیدان و استقبل الفرقدان وبلغ روحه وارواح اهل بیتی منی تحیت واسلام خدا وند را شاکرم که به بنده توفیق دا تا هر شب بتوانم صلوات فوق الذکر را سه مرتبه در هنگام خواب بخوانم و بر محمد وال محمد درود بفرستم از شما می خواهم در حد بضاعت خویش استفاده کنید که برای هر بار خواندن این صلوات معادل 10 هزار صلوات است و از این قرار است که هرشب در هنگام خواب تیمور لنگ این صلوات را سه بار می خواند و می خوابید روزی غلامی خدمت ایشان می رود که به همان نشان که شما هر شب 30 هزار صلوات بر پیمبر می فرستید بمن کمکی کنید تیمور در تعجب است که چطور ممکن است من هر شب معادل سی هزار صلوات بفرستم در حالیکه از سر شب بخواب می روم و بیادش می اید که هر شب اینجمله و این صلوات را می فرستاد لذا در متن و ترجمه صلوات معادل 10 هزار صلوات است پیشنهاد می کنم که ابتداء حفظ کنید و سپس هر شب در هنگام خواب هدیه کنید به روح و روان همه شهدای اسلام و همه پیامبران صلحا و اموات و حضرت امام و ... و ما را نیز از دعای خیرتان فراموش نکنید در قسمت دوم از بحث صلوات یکی از نکاتی که قابل تامل است اینکه چرا وهابیون بر پیامبرخدا صلی الله علیه و اله و سلم صلوات ناقص میفرستند و اهل البیت علیهم السلام را داخل این صلوات قرار نمیدهند؟این مقاله نگاهی است به این انحراف وهابیون از سنت رسول خدا صلی الله علیه و اله وسلم از کتب معتبر و قابل قبول آنان. ایه صلوات زمانی که آیه شریفه «إنَ الله وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَی النَّبِیِ یا اَیُّها الَّذینَ آمَنوُا صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِیْماً» احزاب: 56 نازل شد، مسلمانان پرسیدند: چگونه درود فرستیم؟ پیامبر فرمود: «لا تُصَلُّوا عَلَیَّ الصَّلوةَ الْبترْاء» «بر من، صلوات ناقص نفرستید». باز پرسیدند: چگونه درود بفرستیم؟ فرمود: بگویید: «أللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ عَلی آلِ مُحَمَّد». الصواعق المحرقه. (ابن حجر)، چاپ دوم در «مکتبة القاهره» مصر، باب 11، فصل اوّل، ص 146 و نظیر آن در «الدرّ المنثور»، ج 5، تفسیر آیه 56 سوره احزاب، به نقل از محدّثان و صاحبان صحاح و مسانید، از قبیل عبدالرّزاق و ابن ابی شیبه و احمد و بخاری و مسلم و ابو داوود و ترمذی و نسائی و ابن ماجه و ابن مردویه، از کعب ابن عجرة از پیامبر گرامی، آمده است. حال چگونه هست که بعضی صلوات ناقص و ابتر میفرستند خود خوانندگان قضاوت کنند؟
طبق حدیثی که از ابن حجر نقل کرده است، پیامبر(صلی الله علیه وآله)در برابر مسلمین فرمود: لا تصلّوا علیّ الصلاة البتراء، فقالوا: وما الصلاة البتراء؟ قال: تقولون: اللّهمّ صلّ علی محمّد و تمسکون. بل قولوا: اللّهم صلّ علی محمّد وآل محمّد؛ بر من صلوات ناقص نفرستید. اصحاب پرسیدند: ای رسول خدا! صلوات ناقص چیست؟ فرمود: این که بگویید: اللّهم صلّ علی محمّد و تا همین جا اکتفا کنید، بلکه بگویید: اللهمّ صلّ علی محمّد وآل محمّد . الصواعق المحرقة، ص86. روایاتی بر چگونگی صلوات در کتب برادران اهل سنت و اقایان وهابی 1. در صحیح بخاری و مسلم، سنن ابو داود و دارمی و نسائی و ترمذی و ابن ماجه، مسند احمد، تفسیر طبری و سیوطی از کعب ابن عجزه روایت کنند که گفت: کُنْتُ جالِساً عِندَ النبی(ص) إذْ جْاءَ رجل فقالَ: قَدْ علمنا کَیفَ نسلّمُ عَلیکَ یا رَسُول اللَّه فَکیفَ نصلّی عَلَیکَ؟ قالَ: قولوا: أللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ علی آلِ مُحمَّدٍ کَما صَلَّیْتَ عَلی إبراهیم و علی آل ابراهیم إنّکَ حَمیدٌ مَجیدٌ، وَ بارِکْ عَلی مُحَمَّدٍ وَ عَلی آلِ مُحَمَّدٍ کَما بارَکْتَ عَلی إبراهیم و علی آلِ ابراهیم إنّکَ حَمیدٌ مَجیدٌ. نزد پیامبر خدا(ص) نشسته بودم که مردی آمد و گفت: ای رسول خدا! ما چگونه سلام کردن بر شما را دانستیم، چگونه بر شما صلوات فرستیم؟ فرمود: بگوئید: خداوندا بر محمد و آل محمد صلوات فرست همان گونه که بر ابراهیم و آل ابراهیم صلوات فرستادی، راستی را که تو پسندیده و والائی. خداوندا بر محمد و آل محمد برکت و فزونی بخش، همان گونه که بر ابراهیم و آل ابراهیم برکت و فزونی دادی، راستی را که تو ستوده و عظمائی . صحیح بخاری، کتاب بدء الخلق، ج 2، ص 160 - 159 و کتاب تفسیر، تفسیر سوره احزاب، ج 3، ص 119 و کتاب الدعوات، ج 4، ص 72؛ صحیح مسلم، کتاب صلاه، ج 1، ص 305، حدیث 66؛ سنن ابو داود، ج 1، ص 257، حدیث 976؛ سنن دارمی، ج 1، ص309؛ سنن نسائی، ج 3، ص 48-47؛ سنن ترمذی، ج 2، ص 268؛ سنن ابن ماجه، حدیث 904. مسند احمد، ج 4، ص 244-241؛ تفسیر طبری، ج 22، ص 31؛ تفسیر قرطبی، ج 14، ص 334؛ تفسیر در المنثور، ج 5، ص 216-215؛ کنز العمال، ج 2، ص 180؛ تفسیر ابن کثیر، ج 3، ص 507. 2. در سنن نسائی و مسند احمد از ابوطلحه روایت کنند که گفت: قُلنا: یا رَسول اللَّه! کَیْفَ الصَّلاه عَلیکَ؟ قالَ: قولوا: أللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحمَّد کَما صَلَّیْتَ عَلی إبراهیم و آل ابراهیم إنّکَ حَمیدٌ مَجیدٌ، وَ بارَکْ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ کَما بارَکْتَ عَلی إبراهیم و آلِ ابراهیم إنّکَ حَمیدٌ مَجیدٌ گفتیم: ای رسول خدا! صلوات بر شما چگونه است؟ فرمود: «بگوئید: خداوندا بر محمد و آل محمد صلوات فرست، همان گونه که بر ابراهیم و آل ابراهیم صلوات فرستادی، راستی را که تو ستوده و والائی و بر محمد و آل محمد برکت و فزونی بخش، همان گونه که بر ابراهیم و آل ابراهیم برکت و فزونی دادی، راستی را که تو پسندیده و عظمائی.» در روایت دیگری چنین است: مردی نزد رسول خدا(ص) آمد و گفت: ای رسول خدا! چگونه بر شما صلوات فرستیم؟ فرمود: بگوئید: خداوندا بر محمد و آل محمد صلوات فرست. همان گونه که بر ابراهیم صلوات فرستادی، راستی را که تو ستوده ووالائی و بر محمد و آل محمد برکت و فزونی بخش، همان گونه که بر ابراهیم برکت و فزونی دادی، راستی را که تو پسندیده و عظمائی سنن نسائی، کتاب سهو، ج 3، ص 48؛ مسند احمد، ج 1، ص 162. 3. در صحیح مسلم، سنن ابو داود، ترمذی، نسائی، موطأ مالک، مسند احمد و سنن دارمی، از ابو مسعود انصاری روایت کنند که گفت: رسول خدا(ص) آمد و با ما در مجلس سعد بن عباده نشست. بشیر بن سعد - ابونعمان بن بشیر - به او گفت: ای رسول خدا! خداوند ما را فرمان داده تا بر شما صلوات فرستیم، چگونه بر شما صلوات فرستیم؟ راوی گوید: رسول خدا(ص) (به گونه ای) ساکت شد که ما آرزو کردیم ای کاش او چنین سؤالی نکرده بود. سپس فرمود: «بگوئید: خدوندا بر محمد و آل محمد صلوات فرست، همان گونه که بر ابراهیم صلوات فرستادی، و بر محمد و آل محمد فزونی بخش، همان گونه که بر ابراهیم در جهانیان فزونی دادی. راستی را که تو ستوده و والائی. سلام نیز همان گونه است که دانستید » صحیح مسلم، کتاب الصلاه، ج 1، ص 305، حدیث 67؛ سنن دارمی، ج 1، ص 310؛ سنن ابوداود، ج 1، ص 258، حدیث 980؛ سنن نسائی، ج 3، ص 45 - 47؛ سنن ترمذی، کتاب تفسیر، تفسیر سوره احزاب، ج 2، ص 95؛ موطأ مالک، ج 1، ص 165 - 166؛ مسند احمد، ج 5، ص 274 و ج 4، ص 118؛ کنز العمال، ج 2، ص 182؛ تفسیر قرطبی، ج 4، ص 233؛ تفسیر در المنثور، ج 5، ص 216 - 217؛ تفسیر ابن کثیر، ج 3، ص 508؛ تفسیر خازن، ج 3، ص 477؛ مستدرک الصحیحین، ج 1، ص 268؛ سنن بیهقی، ج 2، ص 378. 4. در صحیح بخاری، سنن نسائی و ابن ماجه و مسند احمد از ابو سعید خدری روایت کنند که گفت: قُلْتُ: یا رَسُولَ اللَّه! هذَا السَّلامُ عَلَیْک قَدْ عَرَفْناه فَکَیْفَ الصَّلاه؟ قالَ: قُولُوا: أللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ وَ رَسُولِکَ کَما صَلَّیْتَ عَلی إبراهیم، وَ بارِکْ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ کَما بارَکْتَ عَلی إبراهیم. گفتم ای رسول خدا! این سلام بر شما بود، آن را دانستیم، صلوات (بر شما) چگونه است؟ فرمود: بگوئید: خداوندا بر محمد بنده و رسول خودت صلوات فرست، همان گونه که بر ابراهیم صلوات فرستادی و بر محمد و آل محمد برکت و فزونی بخش، همان گونه که بر ابراهیم برکت و فزونی دادی. صحیح بخاری، کتاب تفسیر، تفسیر سوره احزاب، ج 3، ص 119 و کتاب دعوات، ج 4، ص 72؛ سنن نسائی، ج 3، ص 49؛ سنن ابن ماجه، ج 1،ص292، حدیث 902؛ مسند احمد، ج3، ص47؛ تفسیر در المنثور، ج5، ص217. 5. در سنن نسائی از زید بن خارجه از رسول خدا(ص) روایت کند که فرمود: صَلُّوا عَلَیَّ وَ اجْتهدوُا فِی الدُّعاءِ و قُولُوا: أللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و عَلی آلِ مُحَمَّدٍ وَ بارِکْ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ کَما بارَکْتَ عَلی إبراهیم و علی آلِ إبراهیم إنَّکَ حَمیدٌ مَجیدٌ. بر من صلوات فرستید و در دعا بکوشید و بگوئید: خداوندا بر محمد و آل محمد صلوات فرست، و بر محمد و آل محمد فزونی بخش. همان گونه که بر ابراهیم و آل ابراهیم فزونی دادی. راستی را که تو ستوده و والائی . سنن نسائی، کتاب سهو، ج 3، ص 49. 6. در مسند احمد و در المنثور سیوطی از برده خزاعی از رسول خدا(ص) روایت کنند که فرمود: قُولُوا: أللَّهُمَّ اجْعَلْ صَلَواتکَ وَ رَحْمتکَ وَ بَرَکاتکَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ عَلی آلِ مُحَمَّدٍ کَما جَعَلْتَها عَلی إبراهیم إنَّکَ حَمیدٌ مَجیدٌ؛ بگوئید: خداوندا صلوات و رحمت و برکاتت را بر محمد و آل محمد ارزانی بخش، همان گونه که آنها را بر ابراهیم ارزانی داشتی، راستی را که تو ستوده و والائی . مسند احمد، ج 5، ص 353؛ تفسیر در المنثور، ج 5، ص 218؛ کنزل العمال، ج 1، ص 442. در کنزل العمال از امام علی بن ابی طالب(ع) روایت کند که فرمود: قالُوا یا رَسُولَ اللَّه! وَ کَیْفَ نُصَلّی عَلَیک؟ قالَ: قُولُوا: أللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ کَما صَلَّیْتَ عَلی إبراهیمَ وَ آلِ إبراهیم إنَّکَ حَمیدٌ مَجیدٌ، وَ بارِکْ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ کَما بارَکْتَ عَلی إبراهیمَ وَ عَلی آلِ إبراهیمَ إنَّکَ حَمیدٌ مَجیدٌ؛ (اصحاب) گفتند: ای رسول خدا! چگونه بر شما صلوات فرستیم؟ فرمود: «بگوئید: خداوندا بر محمد و آل محمد صلوات فرست، همان گونه که بر ابراهیم و آل ابراهیم صلوات فرستادی، راستی را که تو ستوده و والائی. و بر محمد و آل محمد فزونی بخش، همان گونه که بر ابراهیم و آل ابراهیم فزونی دادی، راستی را که تو پسندیده و عظمائی تفسیر در المنثور، ج 5، ص 217؛ کنزل العمال، ج 2، ص 176. 8. در تفسیر طبری و سیوطی از ابن عباس آورده اند: فَقُلْنا أو قالوا: یا رَسُولَ اللَّه! قَدْ علمنا السَّلام عَلَیْک فَکَیْفَ الصَّلاه عَلَیک؟ فقالَ: «أللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحمَّدٍ کَما صَلَّیْتَ عَلی إبراهیم و آل ابراهیم إنّکَ حَمیدٌ مَجیدٌ، وَ بارِکْ عَلی مُحَمَّدٍ وَ علی آلِ مُحَمَّدٍ کَما بارَکْتَ عَلی إبراهیم و آلِ ابراهیم إنّکَ حَمیدٌ مَجیدٌ. پس گفتیم - یا گفتند -: ای رسول خدا! سلام بر شما را دانستیم، صلوات بر شما چگونه است؟ فرمود: «خداوندا بر محمد و آل محمد صلوات فرست، همان گونه که بر ابراهیم و آل ابراهیم صلوات فرستادی، همانا تو ستوده و والائی، و بر محمد و آل محمد برکت و فزونی بخش، همان گونه که بر ابراهیم و آل ابراهیم برکت و فزونی دادی، راستی را که تو پسندیده و والائی .» تفسیر طبری، تفسیر سوره احزاب، ج 22، ص 31؛ تفسیر درالمنثور، ج 5، ص 216 9. در کنز العمال از طلحه روایت کنند که گفت: قُلنا: یا رَسول اللَّه! قَدْ علمنا کَیفَ السّلام عَلَیْک، فَکَیْفَ الصَّلاه عَلیکَ؟ قالَ: قولوا: أللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ علی آلِ مُحمَّدٍ وَ بارِکْ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ کَما صَلَّیْتَ و بارَکْتَ عَلی إبراهیم و علی آلِ ابراهیم إنّکَ حَمیدٌ مَجیدٌ. گفتیم: ای رسول خدا! چگونگی سلام بر شما را دانستیم، صلوات بر شما چگونه است؟ فرمود: بگوئید: خداوندا بر محمد و آل محمد صلوات فرست و بر محمد و آل محمد برکت و فزونی بخش، همان گونه که بر ابراهیم و بر آل ابراهیم صلوات فرستادی و برکت و فزونی بخشیدی، راستی را که تو ستوده و والائی .» کنز العمال، ج 2، ص 176؛ تفسیر در المنثور، ج 5، ص 216. 10. در کنز العمال از محمد بن عبداللَّه بن زید از رسول خدا(ص) روایت کند که فرمود: قُولُوا: أللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ عَلی آلِ مُحَمَّدٍ کَما صَلَّیْتَ عَلی إبراهیم وَ بارِکْ عَلی مُحَمَّدٍ وَ عَلی آلِ مُحَمَّدٍ کَما بارَکْتَ عَلی إبراهیم فِی الْعالمین إنَّک حَمیدٌ مَجیدٌ، وَ السَّلام کَما عَلمتم؛ بگوئید: خداوندا بر محمد و آل محمد صلوات فرست، همان گونه که بر ابراهیم صلوات فرستادی، و بر محمد و آل محمد برکت و فزونی بخش، همان گونه که بر ابراهیم در جهانیان برکت و فزونی دادی، راستی را که تو ستوده و والائی. سلام نیز همان گونه است که دانستید. کنز العمال، ج 1، ص 442. 11. در کنز العمال از ام المؤمنین عایشه روایت کند که گفت: قالَ اَصحابُ النَّبیّ(ص): یا رَسُول اللَّه أُمِرنا أنْ نکثر الصَّلاه عَلَیکَ فِی اللَّیْلَه الغراء وَ الیَوْم الأزْهَرِ وَ أحبّ ما صَلّینا عَلَیکَ کَما تُحِبّ، قالَ: «قُولُوا: أللّهمّ صلّ علی مُحمّدٍ وَ عَلی آلِ مُحَمَّدٍ کَما صَلَّیْتَ عَلی إبراهیمَ وَ آلَ إبراهیم، وَ ارْحَمْ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ کَما رحمتَ إبراهیم وَ آلَ إبراهیم، وَ بارِکْ عَلی مُحمَّدٍ وَ آلِ مُحمَّد کَما بارَکْتَ عَلی إبراهیم وَ آلِ إبراهیم إنَّکَ حَمیدٌ مَجیدٌ، وَ أمَّا السَّلامُ فَقَدْ عرفتم کَیْف هُوَ؛ صحابه پیامبر گفتد: ای رسول خدا! فرموده شدیم تا در شب تار و روز روشن، صلوات بر شما را بسیار کنیم. (چه زیباست که) محبوب ترین صلوات ما بر شما به گونه ای باشد که دوست می دارید، فرمود: بگوئید: خداوندا بر محمد و آل محمد صلوات فرست، همان گونه که بر ابراهیم و آل ابراهیم صلوات فرستادی، و محمد و آل محمد را ببخشای، همان گونه که ابراهیم و آل ابراهیم را بخشودی، و بر محمد و آل محمد برکت و فزونی بخش، همان گونه که بر ابراهیم و آل ابراهیم برکت و فزونی دادی، راستی را که تو ستوده و والائی. اما کیفیت سلام را که خود دانستید . کنزالعمال، ج 2، ص 182 و ج 1، ص 43. 12. در تفسیر طبری و سیوطی از ابراهیم در ذیل آیه شریفه: «ان اللَّه و ملائکته...» آورده اند که: قالُوا یا رَسُولَ اللَّه! هذَا السَّلام قَدْ عَرفْناه، فَکَیفَ الصَّلاه عَلَیکَ؟ فَقالَ: قُولُوا: أللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ عَبْدکَ وَ رَسُولکَ وَ أهلِ بَیْتِهِ کَما صَلَّیْتَ عَلی إبراهیم إنَّکَ حَمیدٌ مَجیدٌ. گفتند: ای رسول خدا! این سلام را دانستیم، صلوات بر شما چگونه است؟ فرمود: «بگوئید: خداوندا بر محمد بنده و رسولت و اهل بیت او صلوات فرست، همان گونه که بر ابراهیم صلوات فرستادی، راستی را که تو ستوده و والائی . تفسیر طبری، ج 2، ص 32؛ تفسیر در المنثور، ج 5، ص 216 [ چهارشنبه 89/9/3 ] [ 6:2 عصر ] [ علیرضا جهانبخشی ]
دلیل بطلان خلافت ابی بکر مناظره شیخ مفید با فاضل کتبی «فاضل کتبی» ( از علمای معروف اهل سنت) روزی از شیخ مفید پرسید: دلیل شما امامیه، بر بطلان خلافت ابی بکر چیست؟ شیخ مفید گفت: دلیل بسیار است و من نمونهای از دلایل را برایت یاد میکنم: تو میدانی که امت اتفاق دارند بر این که امام نیازمند به غیر خدا نیست و از طرف دیگر امت اسلام متفقند بر این که ابوبکر در مجمع عمومی روی منبر گفت: «وَلیَّتُکُم و لَسْتُ بِخَیرکُم فَاِنْ اِسْتَقَمْتُ فَاتَّبِعُونی وَ اِن اَعْوَجْتُ فَصَّوِّمونی» یعنی: زمامدار شما نشدم ولی از شما بهتر نیستم. پس اگر بر مسیر درست گام برداشتم از من پیروی کنید و اگر منحرف شدم به راه راست مرا راهنمایی کنید. در آن لحظه عربی با شمشیر کشیده به ابوبکر گفت: «نگران نباش! با همین شمشیر برّان تو را به راه راست خواهم آورد.» بنابراین ابوبکر خود را محتاج به دیگران میدانست و این احتیاج خود را بر همگان اظهار کرده است. فاضل کتبی در جواب فرو ماند. یکی از حاضران به خیال خود خواست ایرادی بر شیخ نماید؛ پس برخاست و گفت: ای شیخ! در این صورت شما امامیه هم باید ملتزم شوید بر این که قاضی هم بایستی عادل و معصوم و غیر محتاج به غیر خود باشد زیرا امت اتفاق دارند بر این که قاضی نباید محتاج به قاضی دیگری باشد. شیخ مفید گفت: این سخن بسیار بیپایه است، زیرا نه تنها چنین اجماعی محقق نشده، بلکه عکس آن مورد اتفاق میباشد! در ثانی مرتبه قاضی پایینتر از امام است؛ اگر مقصودت از قاضی امام باشد، گفتم که نیاز به کسی ندارد. (بنابراین خلافت ابوبکر و عمر و عثمان که نسبت به بسیاری از احکام جاهل بودند و با مشورت علی ـ علیه السلام ـ در بسیاری از موارد از مفتضح شدن نجات یافتند باطل است [ چهارشنبه 89/9/3 ] [ 6:2 عصر ] [ علیرضا جهانبخشی ]
|
|||
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |