سفارش تبلیغ
صبا ویژن

فوتبال
 
قالب وبلاگ

مختار زندگیت را خواهم ساخت با خشت جانم


[ دوشنبه 90/8/30 ] [ 10:46 عصر ] [ علیرضا جهانبخشی ]
چگونه به زخم های پای شما می توان گفت تمام مسیر های پیموده شده اشتباه بود


[ دوشنبه 90/8/30 ] [ 10:46 عصر ] [ علیرضا جهانبخشی ]
بنام خدا

در هنگامه کوچ عشایر؛  عبور همسفران باد از تنگه های پرپیچ و خم کوهساران  ؛  سخت و ناهمواربود خداوند در رحمتش را با بارش باران به طبیعیت آغاز کرد باد بر درختان بلوط شلاق می زد و صدای زوزه سگان با باد همخوانی می کرد ؛ چراغ خداوند آنطرف دنیا با ما غریبه بود ستارگان  در لابلای ابرها گم شده بودند ؛ سوز سرما بود و ایل استوار وارگه به وارگه را طی می کرد ؛لشکر باران امان نمی داد روبروی ایل کوهای بزیمنی خود نمایی می کرد صدای ترکش تگرگ خواب را بر خاک می ربود ؛رعد و برق  آنقدرمهیب بود که گویا آسمان  ترک برداشته  ؛ جویباران چون ماری هفت خط در لابلای کوهها به دامن دشت سرازیر بودند و ما هرچه گام به گام بر می داشتیم کوه بزیمنی قامتش نمی شکست ؛ طاقتمان به سر رسید ؛ اما محکوم بودیم به استقامت و صبر؛اما خدا در همه لحضات عبور همراهمان بود؛ طبیعت به ما می آموخت باهم بودن  را تجربه کنیم تا قامت بر افراشیم ؛ بر بلندی ؛ درس ایستادگی و غیرت و تعلق و مهربانی و بخشش ؛ ذات ایل  بود و مهربانی را سفید آموختیم؛ تا سفیدی روز بر بلندای بالاترین کوه در انتظار مهربانی ما بود و بر زخمهای پای ما بوسه زد  وما نزدیک و نزدیک  به خدا بودیم و دستمان به ابرها می رسید و باران را همچنان هیجار کردیم  دو رکعت نمازجاری تر و لطیف تر از زندگیمان بود و من آنجا دو خط انشاء نوشتم

(( بسم الله الرحمن الرحیم )) بنام خداوند بخشنده و مهربان ؛ ایل من بختیاری چون بخشنده و مهربان است پس به خدا نزدیک است چون بخشندگی و مهربانی ذات ایل من است پس به خدا نزدیک است .

پایان                       نمره ....


[ دوشنبه 90/8/30 ] [ 10:46 عصر ] [ علیرضا جهانبخشی ]

 اندازه‌ی فایل : 31KB
حجم فایل : 506x670
تاریخ وارد شدن آن : سپتمبر 07, 2005" height=100 alt=Leader_Ahmad_Shah_Massoud.jpg src="http://www.ahmadshahmassoud.com/modules/coppermine/albums/userpics/10003/thumb_Leader_Ahmad_Shah_Massoud.jpg" width=76 border=0>
   اندازه‌ی فایل : 15KB
حجم فایل : 431x284
تاریخ وارد شدن آن : اکتوبر 05, 2005" height=66 alt=m-france1.jpg src="http://www.ahmadshahmassoud.com/modules/coppermine/albums/userpics/10003/thumb_m-france1.jpg" width=101 border=0>

زمانیکه طالبان دراواخر میزان 1375 تاکستانهای شمالی را پشت سرگذاشتند ودرمدخل وادی پنجشیر سنگرگرفتند، جنرال نصیرالله بابر وزیرداخله پاکستان درمصاحبه با بخش پشتوی رادیوبی بی سی ازسقوط پنجشیر تا دویا سه روزدیگرخبر داد. آن زمان ازدیگاه بابرکه ازطراحان پروژه ی طالبان شناخته شده است احمدشاه مسعود دیگرمانعی درپیروزی نهایی وحاکمیت سرتاسری طالبان محسوب نمی شد. برای او وجنرالان آی اس آی دراسلام آباد، تنها عبدالرشید دوستم قوت قابل ملاحظه ای بود که میتوانست جنین مانعی رادرفرا راه طالبان ایجادکند. نصیرالله بابردرسایه ی همین باور وگمان بود که همراه با معاون آی اس آی دست به میان جیگری میان طالبان ودوستم زد. سخنگویان طالبان نیز درمصاحبه ها واظهارات خود تصوروبرداشت وزیرداخله پاکستان را انعکاس میدادند واحمدشاه مسعودرا مانعی درحاکمیت سرتاسری خود تلقی نمیکردند ودسترسی به پنجشیرپایگاه اصلی مسعود را بسیارآسان وقریب الوقوع می پنداشتند. اما رفته رفته جریان وقایع وحوادث درسالهای حاکمیت طالبان نشان داد که هم نصیرالله بایر وهم طالبان درتصوروبرداشت خود به اشتباه وبیراهه رفته اند. آنها بعداً مشاهده کردند که فقط احمدشاه مسعود برخوردار ازاراده ی آهنین مقاومت ومانع اصلی گسترش سلطه ی طالب وتحقق آرزوهای بابر وجنرالان آی اس آی درافغانستان است. دردوسال اخیرحکومت طالبان که قدرت اصلی ورزمی لشکر طالب بدست اسامه بن لادن وسازمان القاعده قرارگرفت، اسامه نیز متوجه شد که مسعود عزم واراده ی غیرقابل تسخیردارد. ازاین رو باری به همراهانش گفت: « مسعود باید ازسر راه برداشته شود، درغیرآن پیروزی ممکن نیست. مسلماً بن لادن وتعداد انگشت شماری ازرهبران وقوماندانان طالبان، افراد وحلقه هایی ازاستخبارات نظامی پاکستان( آی اس آی) برای ترورمسعود برنامه ریزی کردند. تجمع بیست هزار نیروی طالب درخطوط جبهات اطراف تالقان ازولسوالی های چال واشکمش تا هزارباغ وآی خانم که نیم آن نیروی های خارجی ومتشکل ازافراد اسامه وپاکستانیها بودند، بیانگر تصمیم ونقشه ی مشترک آنها درترور احمدشاه مسعود بود. آنها به منظوریک هجوم وتعرض فیصله کن که تنگی فرخارودریای کوکچه را درسیدن به فیض آباد ودره های شمال شرق هندوکش پشت سربگذارند هزاران نیرو را درخطوط مقدم جبهات تالقان جابجا کردند تا همزمان با وقوع عمل تروریستی به جان احمدشاه مسعود به آخرین سنگر های مقاومت دردامنه ها ودره های شمال شرق هندوکش وپامیرچیره شوند. بسیاری ازنیروهای خارجی این لشکرمهاجم بصورت مخفیانه وشب هنگام حتی پنهان ازدید جنگجویان داخلی طالبان درنقاط مختلف خطوط اول جبهه جابجا گردیدند تا وضعیت جبهات جنگ بصورت عادی وانمود شود وپلان حمله ی تروریستی به جان احمدشاه مسعود سری وپوشیده باقی بماند. وقتی احمدشاه مسعود سه روز قبل ازحیاتش درپانزدهم سنبله 1380 یک عملیات تعرضی را درجبهه ی خواجه غار براه انداخت، برخلاف معمول نیروهای اودراین عملیات دست آوردی نداشتند ودرجریان عملیات صدای چهل شبکه ی پاکستانی وعرب ازدستگاه های مخابرات طالبان شنیده شد که تا آن زمان سابقه نداشت. کثرت شبکه های خارجی درخطوط اول جنگ چنان گسترده بود که به نظرمی رسید تمام نیروهای طالبان درسنگرهای مقدم جنگ، جنگجویان عرب وپاکستانی اند. تجمع وآمادگی این همه نیروهای خارجی درخطوط اول جنگ درحالی صورت گرفته بود که رهبران آنها ورهبران طالبان،  مامورین خودرا برای حذف فزیکی احمدشاه مسعود درعقب جبهه ی دشمن فرستاده بودند. دوتن از افراد اسامه بن لادن بنام های محمدکریم توزانی ومحمدقاسم بقالی باپاسپورت بلژیکی بنام خبرنگار سازمان اسلامی"المرصد الا علامی الا سلامی" مستقر درلندن دراواخر اسد 1380 وارد این سوی خط جبهه درشمال کابل گردیدند. پاسپورت آنها ویزای یکساله ی "ملتی پل" پاکستان راداشت که توسط خلیل الرحمن سکرتراول سفارت پاکستان درلندن صادر شده بود. ظاهراً آنها وقتی به کابل آمدند توسط نامه ی رسمی وزارت خارجه ی طالبان به وزارت دفاع معرفی شدند تا با همکاری آن وزارت جهت انجام امورخبرنگاری به ولایت پروان وکاپیسا بروند. هردوخبرنگار حامل نامه ای از " یاسر التوفیق السری" مدیر المرصد الا علامی الا سلامی عنوانی عبدرب الرسول سیاف رهبر تنظیم اتحاد اسلامی بودند که درگلبهار مرکزیت داشت.خبرنگار موصوف علاوه برمعرفی نامه ی مذکور درصحبت تیلفونی یک تبعه ی مصربنام داکترحانی نیزبه رهبر اتحاد اسلامی معرفی گردیدند. داکترحانی که دردوران جهاد با رهبراتحاداسلامی شناخت ودوستی داشت خواستارهمکاری موصوف باخبرنگاران مراکشی گردید. اوادعا کرد که ازبوسنیا صحبت می کند درحالیکه بعداً دربازجویی ها شماره ی تیلفون ازمنطقه ی طالبان درقندهار ردیابی شد. نام اصلی هردو خبرنگارمراکشی نه همان نام های بود که درپاسپورت های شان درج یافته بود ونه آنها پیشینه ی خبرنگاری داشتند. محمد کریم توزانی ازاعضای سازمان القاعده اسامه بود که عبدالستاردهمن نام داشت. همسراوبنام ملکه با سایر فامیل های اعضای القاعده درحومه جلال آباد زندگی میکرد. ومحمدقاسم بقالی عضودیگرشبکه القاعده همان آدم کم حرف بنام " السویر" کارگر ساختمانی شهربروکس بود. یاسرالتوفیق السری" مدیر سازمان المرصدالا علامی الا سلامی" ازاهالی مصراست که سالها قبل درکشورش به جرم توطئه ی ترورحسنی مبارک رئیس جمهورمصرمتهم وبه مرگ محکوم شد. اما قبل ازآنکه دستگیر شود به انگلستان فرارکرد ودرخواست پناهندگی داد. یاسر به صفت پناهنده ی سیاسی پذیرفته شد وپاسپورت تابعیت انگلیسی را بدست آورد.

خبرنگاران مراکشی به شمال کابل آمدند وبیشترازبیست روزرا درانتظار مصاحبه بااحمدشاه مسعود درپنجشیر وتخار سپری کردند. دراین جریان تلاش وتقاضای آنها برای مصاحبه با مسعود بی نتیجه بود. سرانجام بتاریخ هژدهم سنبله 1380( 9 سپتمبر2001) آنها مؤفق شدند که درخواجه بهاءالدین ولایت تخارمقرفرماندهی احمدشاه مسعود به بهانه مصاحبه حمله ی تروریستی را بصورت انتحاری عملی سازند. درنخستین لحظات شروع مصاحبه بمی را که " السویر" یا محمدقاسم بقالی درکمرخود بداخل بطری های کامره جاسازی کرده بود انفجارداد. بم بگونه ی جابجا گردیده بود که موج اصلی انفجارآن قلب مسعودرا نشانه بگیرد. احمدشاه مسعود درلحظات آغازانفجار به شهادت رسید. بدن             " السویر" حامل بم کاملاً متلاشی گردید وانجنیرعاصم سهیل ازکارمندان وزارت خارجه که درپهلوی چپ احمدشاه مسعود نشسته بود نیزجابجا کشته شد. مسعود خلیلی سفیر افغانستان دردهلی که مصاحبه را ترجمه میکرد وفهیم دشتی یکی ازنویسندگان وخبرنگاران کشورکه مشغول عکسبرداری بود مجروح گردیدند. عبدالستاردهمن یا محمدکریم توزانی که جراحات خفیفی برداشته بود اندکی بعد حین فرارازچنگ محافظین به قتل رسید.  پیکرخونین مسعود به سرعت ذریعه ی چرخبال به آنسوی آمو به فرخار تاجکستان انتقال یافت ودر سردخانه ای دوراز انظارقرارداده شد. سخنگویان جبهه ی متحد درمصاحبه ها واظهارات خود مرگ اورا پوشیده نگهداشتند تا ازشکست نیروهای مقاومت دربرابر هجوم طالبان ونیروهای خارجی همراه شان جلوگیری کرده باشند. به جای او درفرماندهی جبهات مقاومت محمد قاسم فهیم را برگزیدند.  خبر شهادت احمدشاه مسعود روزبیست وچهارم سنبله 1380 ( 15 سپتمبر 2001 ) ازسوی جبهه ی متحد ودولت اسلامی اعلان گردید. پیکراوازسردخانه ای که هشت روزدرآن مخفی نگهداشته شده بود به زادگاهش وادی پنجشیر انتقال یافت وبروز یکشنبه بیست وپنجم سنبله درمیان اشک وماتم هزاران مرد وزن هموطنش به خاک سپرده شد. پسرسیزده ساله اش احمد هنگام دفن جسد خسته وخون آلود پدرمرگ اورا زود هنگام خواند وگفت: « هنوزخیلی زود بود که اوبمیرد. اوبایستی وقتی که افغانستان استقلال میافت میمرد.  وبرهان الدین ربانی رئیس دولت اسلامی برسر قبرمسعود، مرگ اورا مصیبت عظیم خواند واظهارداشت: « قرنها باید درانتظار بود تا مادرزمانه فرزندی چون مسعود بدنیا آورد. »

احمدشاه مسعود درتاریخ معاصر افغانستان شخصیتی منحصر به فرد بود. او باقد متوسط ومایل به بلندی وپوست گندمی صاف وروشنش دردونیم دهه مبارزه ومقاومت خود علیه بیداد وتجاوزبه نماد آزادی وپایداری درکشورتبدیل شد. چشمان سیاه تیزبین، نافذ وکنجکاوش نظرهربیننده ای را جلب میکرد. ودرجریان کار وعمل مبارزه با یاران وهمرزمانش آدم هارا بیشترازآنچه که بودند میساخت. مسعود مثل هرشخصیت پیشرو وتحول ساز جامعه ی انسانی از اشتباه وخطاء درمسیرمبارزه وعمل خالی نبود؛ اما شجاعت، پشتکار وپایداری عجیب وشگفت انگیزی داشت. هیچگاه بی روحیه ونا امید نمی شد. بااراده ومصمم بود. دربرابربسیاری ازمسایل وموضوعات با عقلانیت برخورد میکرد. ازپذیرش وعمل برمبنای عاطفه واحساسات دوری می جست. اسلام، آزادی، مردم و وطنش را به شدت دوست داشت. هیچگاه استقلالیت خود، مردم و ومیهنش را با هیچ بیگانه ای به سازش ومعامله نگذاشت. آدم سخت متدین، مؤمن، عفیف وپرهیزگار بود. دین را عامل رهبری وکمال شخصیت انسان تلقی میکرد. اسلام را دین معتدل می پنداشت وبه توانایی ونقش اسلام درکمال وسعادت جامعه ازراه حفظ وگسترش ارزش های اخلاقی تأکید میکرد. با تعبیر های افراط گرایانه ومتحجرانه ازاسلام مخالف بود. به تشکیل حکومت معتدل اسلامی وملی درافغانستان وهمزیستی مسالمت آمیز با جامعه ی بین المللی، هم معتقد وهم متعهد بود. ثبات سیاسی را درکشور به ایجاد یک دولت ملی ممثل اراده وخواسته های برحق وعادلانه ی مردم درپیوند میدانست. جداً خواهان یک افغانستان با ثبات ومقتدراز لحاظ سیاسی وکشور پیشرفته وشکوفا ازلحاظ اقتصادی بود. تحقق صلح وثبات دروطن، تأمین عدالت اجتماعی، رفاه مردم وپیشرفت کشوروایجاد یک افغانستان مقتدرومستقل آرزوهای دیرین وهمیشگی اش را میساختند.   


[ یکشنبه 90/8/8 ] [ 10:22 عصر ] [ علیرضا جهانبخشی ]

مختار زندگیت را خواهم ساخت با خشت جانم


[ یکشنبه 90/8/8 ] [ 10:22 عصر ] [ علیرضا جهانبخشی ]
          مطالب قدیمی‌تر >>

.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ

امکانات وب


بازدید امروز: 7
بازدید دیروز: 4
کل بازدیدها: 164731

گریزون

  • مهم نیوز